مفهوم هژمونی[1] از اوایل دهه 1970 وارد تحلیل فرهنگ شد. این مفهوم با نام آنتو نیو گرامشی[2] (1937-1891) متفکر مارکسیست ایتالیایی قرین است. از اصطلاح هژمونی برای توصیف روابط سلطه ای استفاده می شود که به عنوان روابط سلطه ، مشهود نیست متضمن قهر نیست و همراه با رضایت گروه های تحت سلطه است. مفهوم هژمونی در نزد گرامشی عبارت از شکلی از کنترل اجتماعی است که قدرت فیزیکی یا زور را با اقناع فکری، اخلاقی و فرهنگی و یا در یک کلام رضایت در هم می آمیزد(مهدیزاده،1379). وی معتقد است که همواره در برابر هژمونی ، نوعی مقاومت[3] وجود دارد، زیرا هژمونی هیچ گاه تغییر ناپذیر و یکدست نیست ، بلکه همواره متشکل از نوعی روابط قدرت موقت و ناپایدار است(ساروخانی و بابایی فرد،1391 :106).